دو نوع زن و یک نوع مرد (بخش دوم)
زنانگی و مردانگی، بحثی است که هر اندیشمندی در حوزه علوم انسانی، سعی کرده است در مورد آن نظری بیان کند. اما این درگیری در قرون اخیر با شدت بیشتری مطرح شده است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
هنگامی که مادران سعی می کردند دختران دارای آندروژن بالا را ترغیب به زنانگی کنند، تلاش هایشان تأثیر اندکی داشت.
پژوهش ها در حوزه جامعه پذیری
ریچارد ادری، در پژوهش های بعدی کوشید تا مشخص کند که جامعه پذیری تا چه میزان می تواند بر فاکتورهای فیزیولوژیک، همچون قرار گرفتن در معرض آندروژن، غلبه کند. ریچارد ادری در تلاش برای مشخص کردن اینکه آیا والدین می توانند دختران را به سمت زنانگی سوق دهند، از زنان بزرگسالی که رفتارهای آنان تا حدی به واسطه در معرض آندروژن بودن قبل از تولد، قابل پیش بینی بود می پرسید: «آیا والدین تو، تو را ترغیب می کردند که از خودت دفاع فیزیکی کنی، چیزهای خانه را تعمیر کنی، ورزشکار شوی، به ریاضیات علاقه داشته باشی؟» چنین ترغیب کردن هایی به معنی تلاش برای ایجاد رفتارهای مردانه تر بود. ریچارد ادری همچنین می پرسید: «آیا والدین تو، تو را تشویق به استفاده از زیورآلات، پوشیدن پیراهن، علاقه مند شدن به خیاطی، برنامه ریزی برای داشتن کودک می کردند؟» آن دسته از مادرانی که رفتارهای کاملا زنانه را در برابر رفتارهای مردانه تشویق کرده بودند، به عنوان کسانی که بیشترین تلاش را جهت ارتقای زنانگی در دخترانشان داشته اند، شناخته شدند.
ریچارد ادری دریافت که توانایی والدین برای به وجود آوردن دختری با حالت زنانگی بیشتر، بستگی به این دارد که دخترشان پیش از تولد تا چه میزان در معرض آندروژن قرار داشته است. زنانی که در معرض آندروژن های کمتری قرار داشتند، به شدت تحت تأثیر تشویق مادران خود برای اتخاذ نمادهای زنانگی بودند، اما هنگامی که مادران سعی می کردند دختران دارای آندروژن بالا را ترغیب به زنانگی کنند، تلاش هایشان تأثیر اندکی داشت. درواقع، ریچارد ادری به این نتیجه رسید که والدین هرچه بیشتر برای بهبود زنانگی زیر حد متوسط دخترانشان کار می کردند، کمتر موفق می شدند؛ آنها هرچه بیشتر می کوشیدند، دخترانشان در بزرگسالی حالت زنانه کمتری داشتند.
ریچارد ادری دریافت که توانایی والدین برای به وجود آوردن دختری با حالت زنانگی بیشتر، بستگی به این دارد که دخترشان پیش از تولد تا چه میزان در معرض آندروژن قرار داشته است. زنانی که در معرض آندروژن های کمتری قرار داشتند، به شدت تحت تأثیر تشویق مادران خود برای اتخاذ نمادهای زنانگی بودند، اما هنگامی که مادران سعی می کردند دختران دارای آندروژن بالا را ترغیب به زنانگی کنند، تلاش هایشان تأثیر اندکی داشت. درواقع، ریچارد ادری به این نتیجه رسید که والدین هرچه بیشتر برای بهبود زنانگی زیر حد متوسط دخترانشان کار می کردند، کمتر موفق می شدند؛ آنها هرچه بیشتر می کوشیدند، دخترانشان در بزرگسالی حالت زنانه کمتری داشتند.
پژوهش های الیزابت کشدن
پژوهش الیزابت کشدن نیز این فکر را که دو نوع زن وجود دارد، تأیید می کند. او با آزمایش میزان تستوسترون و دیگر هورمون های مردانه در خون ۳۲ دانشجوی دختر دانشگاه یوتا دریافت که زنان جوانی که میزان بالایی از این هورمون ها را داشتند، علاقه مندترین زنان به روابط جنسی بی قید و بند و دارای بالاترین میزان اعتماد به نفس بودند و به نظر می رسید جسورترین باشند. اما سطح بالای اعتماد به نفس این دانشجویان منعکس کننده دیدگاه همتایان اجتماعی آنها نبود. این زنان در میان همتایان زن خود محبوبیتی نداشتند و در واقع محبوبیت خود در میان هم جنسان خود را بیش از دیگر زنان، بزرگ جلوه می دادند.
در پژوهش های دیگر نیز به صراحت روشن می شود که میزان تستوسترون بالا در زنان با ویژگی های نوع مردانه مرتبط است. در یک مطالعه در سال ۱۹۸۵م، مشخص شد که زنان دارای تستوسترون زیاد، پر از اعتماد به نفس و انرژی (و شاید از خود راضی) هستند؛ همان اندازه که در پژوهش های کشدن و CAH معلوم شده بود. این زنان خود را جسور، اما در عین حال، سالم، باهوش، حاضرجواب و آماده دست زدن به کارهای بزرگ به شمار می آوردند. در مقابل، زنان دارای تستوسترون کمتر خود را متمدن، منطقی، یاریگر، با مسئولیت و دارای دغدغه ارزیابی می کردند.
در پژوهش های دیگر نیز به صراحت روشن می شود که میزان تستوسترون بالا در زنان با ویژگی های نوع مردانه مرتبط است. در یک مطالعه در سال ۱۹۸۵م، مشخص شد که زنان دارای تستوسترون زیاد، پر از اعتماد به نفس و انرژی (و شاید از خود راضی) هستند؛ همان اندازه که در پژوهش های کشدن و CAH معلوم شده بود. این زنان خود را جسور، اما در عین حال، سالم، باهوش، حاضرجواب و آماده دست زدن به کارهای بزرگ به شمار می آوردند. در مقابل، زنان دارای تستوسترون کمتر خود را متمدن، منطقی، یاریگر، با مسئولیت و دارای دغدغه ارزیابی می کردند.
پژوهش های زیستی
در مطالعات دیگر نیز، همانند، تحقیق شدن، وجود تستوسترون بالا در زنان با علاقه بیشتر آنها به روابط جنسی مرتبط دانسته می شود؛ گرچه این پژوهش ها بالا بودن تستوسترون در زنان را با مشاجره افزون تر آنها با شریکان خود نیز مرتبط می دانند. این زنان، جسورتر، دارای گرایش بیشتر به داشتن شغل و دارای تمایل بیشتر به کسب مقامات عالی و شغل هایی هستند که به طور سنتی مردانه بوده اند. چنین زنانی بیشتر امکان دارد قالب مغزی مردانه نیز داشته باشند.
زنان دارای تستوسترون بالا، مانند کودکان مبتلا به CAH که پیش تر راجع به آنها بحث شد، در مقایسه با زنانی که میزان تستوسترون کمتری دارند، از مهارت های سه بعدی (هندسه فضایی) برتری برخوردار هستند (زنان، وقتی در دوره های عادت ماهانه خود، هنگامی که سطح استروژن آنها در پایین ترین حد آن است، مورد آزمایش قرار می گیرند، از مهارت سه بعدی بهتری برخوردارند نتیجه ای که به سختی می توان با توسل به نظریه جامعه پذیری آن را توضیح داد). نسبت نازایی در زنان دارای تستوسترون زیاد در مقایسه با زنان دارای تستوسترون کم، بیشتر است. آنها همچنین بیشتر در معرض کچلی یا ریزش موی سر قرار دارند، اما میزان موهای بدنشان بسیار بیشتر است و احتمال داشتن فشار خون بالاتر نیز در آنها بیشتر است.
منظور از پژوهش هایی که در اینجا شرح داده شد این نیست که زنان دارای تستوسترون بالا شبیه مردان هستند یا مانند آنها عمل می کنند، بلکه به این مفهوم است که این زنان در مقایسه با دیگر زنان، بیشتر احتمال دارد که خصلت ها و رفتارهای نوع زنانه را با خصلت ها و رفتارهای نوعا مردانه درهم آمیزند.
برای مثال، در یک مطالعه مشخص شد که دانشمندان زن، گرچه کمتر از دانشمندان مرد توانمندی ریاضیات سه بعدی دارند، نسبت به دیگر زنان شاغل در این مورد توانمندتر هستند. در این مطالعه، میزان تستوسترون اندازه گیری نشده بود، اما پژوهش های دیگری که پیشتر توضیح داده شد، میزان تستوسترون بالا را با توانمندی ریاضیات سه بعدی در زنان (که در بسیاری از رشته های علمی مؤثر است) و با علاقه به کارهای کلیشه ای مردانه نظیر علوم پایه، مرتبط می داند. در این پژوهش ها مشخص شده که دانشمندان زن به طور میانگین نسبت به بیشتر زنان شاغل، کمتر نیازمند تأیید هستند، اما در مقایسه با دانشمندان مرد، این میل در آنها بیشتر است.
آنها در مقایسه با دیگر زنان شاغل دارای علایق کمتر هستند، اما در قیاس با دانشمندان مرد، علایق بیشتری دارند. در یک مطالعه دیگر مشخص شد که زنان بسیار با استعداد هفده ساله که به دنبال شغلی مستلزم وقت گذاری زیاد هستند (گزینه ای که در پژوهش های دیگر با تستوسترون بالا مرتبط دانسته شده)، در مقایسه با زنان غیر شاغل دارای همان میزان استعداد، وقت کمتری را برای فکر کردن درباره ازدواج و تشکیل خانواده صرف می کنند، اما پسران شاغلی که دارای همان حد از استعداد هستند، حتی از آنها هم کمتر به ازدواج و خانواده فکر می کنند.
زنان دارای تستوسترون بالا، مانند کودکان مبتلا به CAH که پیش تر راجع به آنها بحث شد، در مقایسه با زنانی که میزان تستوسترون کمتری دارند، از مهارت های سه بعدی (هندسه فضایی) برتری برخوردار هستند (زنان، وقتی در دوره های عادت ماهانه خود، هنگامی که سطح استروژن آنها در پایین ترین حد آن است، مورد آزمایش قرار می گیرند، از مهارت سه بعدی بهتری برخوردارند نتیجه ای که به سختی می توان با توسل به نظریه جامعه پذیری آن را توضیح داد). نسبت نازایی در زنان دارای تستوسترون زیاد در مقایسه با زنان دارای تستوسترون کم، بیشتر است. آنها همچنین بیشتر در معرض کچلی یا ریزش موی سر قرار دارند، اما میزان موهای بدنشان بسیار بیشتر است و احتمال داشتن فشار خون بالاتر نیز در آنها بیشتر است.
منظور از پژوهش هایی که در اینجا شرح داده شد این نیست که زنان دارای تستوسترون بالا شبیه مردان هستند یا مانند آنها عمل می کنند، بلکه به این مفهوم است که این زنان در مقایسه با دیگر زنان، بیشتر احتمال دارد که خصلت ها و رفتارهای نوع زنانه را با خصلت ها و رفتارهای نوعا مردانه درهم آمیزند.
برای مثال، در یک مطالعه مشخص شد که دانشمندان زن، گرچه کمتر از دانشمندان مرد توانمندی ریاضیات سه بعدی دارند، نسبت به دیگر زنان شاغل در این مورد توانمندتر هستند. در این مطالعه، میزان تستوسترون اندازه گیری نشده بود، اما پژوهش های دیگری که پیشتر توضیح داده شد، میزان تستوسترون بالا را با توانمندی ریاضیات سه بعدی در زنان (که در بسیاری از رشته های علمی مؤثر است) و با علاقه به کارهای کلیشه ای مردانه نظیر علوم پایه، مرتبط می داند. در این پژوهش ها مشخص شده که دانشمندان زن به طور میانگین نسبت به بیشتر زنان شاغل، کمتر نیازمند تأیید هستند، اما در مقایسه با دانشمندان مرد، این میل در آنها بیشتر است.
آنها در مقایسه با دیگر زنان شاغل دارای علایق کمتر هستند، اما در قیاس با دانشمندان مرد، علایق بیشتری دارند. در یک مطالعه دیگر مشخص شد که زنان بسیار با استعداد هفده ساله که به دنبال شغلی مستلزم وقت گذاری زیاد هستند (گزینه ای که در پژوهش های دیگر با تستوسترون بالا مرتبط دانسته شده)، در مقایسه با زنان غیر شاغل دارای همان میزان استعداد، وقت کمتری را برای فکر کردن درباره ازدواج و تشکیل خانواده صرف می کنند، اما پسران شاغلی که دارای همان حد از استعداد هستند، حتی از آنها هم کمتر به ازدواج و خانواده فکر می کنند.
نویسنده: استون ای. رودز
منبع: کتاب «تفاوت های جنسیتی را جدی بگیرید!»
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}